«مدرسه در عصر مفهوم»
مدرسه به عنوان کانونِ رشد و تربیت نسل، همواره در پویایی، سرزندگی و به روز بودن می تواند مأموریت ها و وظایف خود را به صورت مؤثری محقق سازد. این کانونِ رشد و تربیت در بستر عصر و دوره ای که در آن قرار گرفته و با درک مختصات و شرایط آن دوره می تواند مؤثرتر عمل کند.
نقطه ای که امروز ما در آن ایستاده ایم، پس از عبور از عصر کشاورزی، صنعت و اطلاعات با نام «عصرمفهوم» معرفی می گردد. عصری که در آن «معنا» به عنوان یک مفهوم بنیادی شناخته می شود و انسان ها فراتر از ظاهر اشیا و روابط به عمق و فلسفه و معنی پدیده ها و روابط خودشان با آن می اندیشند و دنبال می کنند.
انسان با محوریت مغز رفتار می کند و در اعصار گذشته و به ویژه در عصر اطلاعات «نیمکره چپ» میدان دار و فرمانده رفتار بوده ولی در عصر کنونی این «نیمکره ی راست» است که هدایت رفتارها را به عهده گرفته اما نه به تنهایی بلکه در تعامل با نیمکره ی چپ.
از آنجایی که تعامل و همگرایی چپ – هادی با راست – هادی یکی از دستاوردهای «عصر مفهومی» تعریف می شود، «نیاز داریم که اندیشیدن چپ – هادی را با تسلط بر شش استعداد ذاتی راست – هادی تکمیل کنیم.» این شش استعداد مفهوم بالا، حس بالا می توانند به اتفاق به توسعه ی ذهنی کامل و جدید که دوران جدید طالب آن است یاری کنند. که عبارتند از:
1- فقط «عمل» نکنیم، بلکه «طراحی» هم بکنیم.
2- فقط «استدلال» نکنیم، بلکه «داستان» هم بسراییم.
3- فقط «تمرکز» نکنیم، بله «همنوایی» هم بکنیم.
4- فقط «منطقی» نباشیم، بلکه «همدل» هم باشیم.
5- فقط «جدی» نباشیم، بلکه «بازی» هم بکنیم.
6- فقط «مال» نیندوزیم، بلکه «معنا» هم ببخشیم.
در این وضعیت است که «مدرسه در عصر مفهوم» تکاپو، اندیشه و عملکردی جدید را می طلبد.