هفت راهبرد برای افزایش اثربخشی اندیشکدهها
در دهههای اخیر، نقش اندیشکدهها در چرخه سیاستگذاری عمومی بهطور چشمگیری افزایش یافته است؛ با این حال، فاصله معناداری میان تولید معرفت تخصصی و اثرگذاری واقعی بر تصمیمات عمومی همچنان برقرار است.
بسیاری از اندیشکدهها با وجود توان علمی بالا، به دلیل ضعف در سازوکارهای انتقال دانش، فقدان تعامل مؤثر با مراجع سیاستگذاری و تصمیم گیری، محدودیت در شبکهسازی نخبگانی و ناتوانی در تبدیل پژوهشهای پیچیده به پیامهای سیاستی قابلفهم برای تصمیمگیران، از تحقق رسالت واقعی خود بازمیمانند.
افزون بر این، سرعت تحولات محیطی، شدت رقابت میان مراکز دانش و تغییر نقش دولتها از مجری صرف به تنظیمگر و شریک سیاستی موجب شده است که اندیشکدهها اگر به دنبال اثرگذاری پایدار باشند، ناگزیر از بازطراحی مأموریت و سبک مداخله خود هستند. اکنون از اندیشکدهها انتظار میرود نهتنها تولیدکننده تحلیلهای معتبر باشند، بلکه بتوانند ائتلافهای تخصصی بسازند، راهحلهای اجرایی ارائه دهند و در کل فرایند سیاست - از دستورکارگذاری تا ارزشیابی- حضور مؤثر داشته باشند.
با عنایت به مطالب فوق، مسئله اصلی این است که:
چگونه اندیشکدهها میتوانند از جایگاه ناظر یا منتقد بیرونی، به بازیگر مؤثر، مطالبهساز و شریک قابلاعتماد در فرایند سیاستگذاری تبدیل شوند؟
پاسخ به این پرسش مستلزم شناسایی و تقویت راهبردهایی است که اثرگذاری اندیشکدهها را در محیط پیچیده امروز افزایش دهد. یادداشت حاضر با همین هدف، هفت راهبرد کلیدی و مبتنی بر تجربیات جهانی را برای تقویت نقش و نفوذ اندیشکدهها پیشنهاد میکند.
1- تغییر نقش اندیشکده: از «تولید گزارش» به «ارائه خدمات مشاورهای مستمر»
الگوی اندیشکدههای معتبر جهان مانند Brookings Institution ، RAND Corporation و RUSI نشان میدهد که اثرگذاری واقعی نه از مسیر انتشار گزارشهای حجیم، بلکه از طریق رابطه مشاورهای بلندمدت، نزدیک و تداومی با سیاستگذار شکل میگیرد.
برای تحقق این تغییر نقش، اندیشکده ها باید:
حضور کارشناسان در جلسات غیررسمی، پیشجلسات و فرایندهای پشتصحنه تصمیمسازی را نظام مند سازند؛
بستههای کوتاه، تصمیمساز و منظم (هفتگی/ماهانه) ارائه دهند.
این شکل از ارتباط فعال و مستمر، نرخ اصابت توصیهها به نقطه تصمیم را بهطور محسوسی افزایش میدهد.
2- استفاده از قالب های سیاستپسند در تحویل محصول
سیاستگذار نیازمند محتوای سریع، کاربردی، مسئلهمحور و قابل تصمیمگیری است. به همین دلیل، قالب های استاندارد سیاستگذاری در جهان شامل موارد زیر است:
Policy Brief (یادداشت سیاستی / خلاصه سیاستی)
One-Page ( یادداشت یکصفحهای / خلاصه یکصفحهای)
Options Paper ( گزارش گزینههای سیاستی / سند گزینههای پیشِرو)
Decision Memo ( یادداشت تصمیمسازی / یادداشت تصمیم)
Implementation Roadmap (نقشهراه اجرا/ نقشه استقرار سیاست)
این قالبها محصولاتی هستند که مستقیماً در میز تصمیمگیری مورد استفاده قرار میگیرند و بار شناختی سیاستگذار را به حداقل میرسانند.
3- رعایت «زمانبندی طلایی» در ارائه توصیهها
بر اساس مدل جریانهای سهگانه کینگدن ( Kingdon)، اثرگذاری زمانی رخ میدهد که جریان مسئله، جریان راهحل و جریان سیاست در یک نقطه به هم برسند. برای بهرهگیری از این لحظات کمیاب، اندیشکده ها باید:
* یک رادار سیاستگذاری برای رصد مستمر جلسات، بحرانها، موضوعات داغ و تحولات محیطی ایجاد کنند؛
* ظرفیت پاسخسریع (Fast Response) برای تولید تحلیل یا گزینه سیاستی در زمان بسیار کوتاه ایجاد کنند.
بیشترین اثرگذاری اندیشکدههای آمریکا و بریتانیا دقیقاً در همین «لحظات بحرانی» و «قبل از تصمیمگیری رسمی» رقم میخورد.
4- شراکت در حل مسئله با سیاستگذار (Co-production)
تجربه کشورهایی مانند کانادا و سنگاپور نشان میدهد که اگر سیاستگذار در فرایند تولید سیاست شریک شود، احتمال اجرای توصیهها چند برابر افزایش مییابد.
این شراکت از طریق:
* کارگاههای مشترک مسئلهکاوی
* اتاق وضعیت برای تحلیل زنده
*تولید مشترک گزینههای سیاستی
امکانپذیر است.در این مدل، اندیشکده ها از «تولیدکننده نسخه نهایی» به « مشارکت کننده فعال در طراحی راهحل ها» تبدیل میشوند. این مشارکت، علاوه بر افزایش امکان اجرا، موجب مالکیت نهادی (Institutional Ownership) سیاست نیز میشود.
5-ایجاد ائتلاف پشتیبان سیاست (Policy Alliances)
هیچ توصیهای بدون حمایت اجتماعی و پشتیبانی تخصصی دوام و نفوذ پایدار ندارد. اندیشکده ها باید شبکهای فعال و زنده از:
* دانشگاهیان
* مدیران اجرایی
* رسانهها
* گروههای ذینفع
* متخصصان حوزه مربوط
داشته باشند تا پیام سیاستی تقویت، تکثیر و بازتاب اجتماعی پیدا کند. ائتلافهای پشتیبان، توصیه سیاستی را از یک نظر کارشناسی منفرد به یک مطالبه جمعی معتبر تبدیل میکنند و به آن وزن اجتماعی میبخشند.
6- دوگانهسازی هوشمندانه محصول: «سیاستگذار» و «جامعه»
تجربه جهانی روشن است که:
* محصول ویژه سیاستگذار: مختصر، تحلیلی، همراه با هزینه–فایده، تصمیمپذیر
* محصول عمومی: روایتمحور، سادهسازیشده، رسانهای و اقناعگر
در کشور ما اغلب این دو با هم خلط میشوند و همین موضوع، هم اثرگذاری سیاستی را کاهش میدهد و هم پیام عمومی را مخدوش میکند. تفکیک روشن این دو جریان تولید محتوا، شرط اثرگذاری حرفهای است. در ادبیات سیاستگذاری، این تفکیک با عنوان Dual-track Communication شناخته میشود که یکی از اصول کلیدی اثربخشی اندیشکدههاست.
7- ضرورت سنجش اثرگذاری و پاسخگویی حرفهای
اندیشکدههای حرفهای نهتنها اثرگذاری خود را پایش میکنند، بلکه نتایج آن را در قالب گزارشهای سالانه اثرگذاری (Impact Report) منتشر میسازند. این میزان از شفافیت، هم اعتماد سیاستگذاران را افزایش میدهد و هم به اعتبار عمومی و سازمانی اندیشکده ها میافزاید.
شاخصهای پذیرفتهشده جهانی برای سنجش اثربخشی اندیشکدهها معمولاً شامل موارد زیر است:
میزان ورود توصیهها به اسناد، برنامهها و سیاستها
تعداد نشستهای رسمی و غیررسمی با سیاستگذاران
میزان رضایت مدیران از کیفیت تحلیلها
بازتاب رسانهای و شبکهای
تغییرات قابلاندازهگیری در گفتمان سیاستی
جمعبندی :
مرور تجربه اندیشکدههای معتبر جهان نشان میدهد که اثرگذاری واقعی زمانی محقق میشود که پژوهش به تصمیم تبدیل شود و اندیشکده بتواند در لحظههای واقعی سیاستگذاری، همراه و شریک فکری سیاستگذاردر فرایند تصمیم سازی باشد. تحقق این نقش مستلزم آن است که اندیشکده از مدل سنتی پژوهشمحور فاصله گرفته و به یک بازیگر فعال در زنجیره تصمیمسازی بدل شود؛ بازیگری که بتواند نیاز سیاستگذار را بهموقع شناسایی، پاسخ مناسب را در قالب سیاستپسند ارائه و پشتیبانی اجتماعی–نخبگانی لازم را برای اجرای آن فراهم نماید.
برای ترجمه این چارچوب تحلیلی به اقدام عملی، هفت راهبرد کلیدی زیر توصیه میشود :
از گزارشنویسی به رابطه مشاورهای پایدار تغییر نقش دهد؛
محصول خود را در قالب سیاستپسند ارائه کند؛
از پنجرههای تصمیمسازی بهموقع بهره گیرد؛
سیاستگذار را در فرآیند تولید شریک سازد؛
ائتلاف پشتیبان اجتماعی و تخصصی بسازد؛
محصول تخصصی سیاستگذار را از محصول عمومی جامعه تفکیک کند؛
اثرگذاری خود را بهطور مستمر سنجش و گزارش نماید.
دکتر مجید رعنایی ، مشاور دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش